چند خط، چند جمله

دلم آسمان "جمعه" است؛ می گیرد و نمی بارد.........!

چند خط، چند جمله

دلم آسمان "جمعه" است؛ می گیرد و نمی بارد.........!

ای روزگــار . . .
از خط خطی هایـم ساده نـگذر . . . !
بــه یـاد داشتــه باش . . .
این دلـنـوشـتـه ها را یک دل، نـوشـــتــه. . . !

پیام های کوتاه
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۲ , ۲۲:۱۶
    آرزو
  • ۱۴ ارديبهشت ۹۲ , ۰۸:۴۵
    زندگی

۶ مطلب با موضوع «از من» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

تولدم مبارک

آرام تر ای  روزگار ! من هنوز یه عالمه حرف ناگفته دارم و کار ناکرده…

ای کاش زمان قدری آرام تر از روزها عبور میکردی …

چقدر زود از تقویم عمر من گذر می کنی؛ گذرت از ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۰ تا امروز کمتر از آنچه گمان می کردم طول کشید و هنوز کودک درونم دوست دارد روی جدولهای خیابان راه برود، بپرد و بدود.

زمان چرا با این سرعت قدری آرام تر … آرام تر …

برای من درک آنچه گذشته گاهی سخت میشود؛ گاهی فراموش میکنم که کجا ایستاده ام؛ گاهی دلم هنوز اسارت کودک هایم در آغوش های مهربان و دور از دل مشغول های امروزم را می خواهد و گاهی آن حس شیرین دوست داشتن او را پیش از آنکه بداند.

من از این گذرت سخت میترسم آرام تر … آرام تر …

تولدم مبارک

دعایم کنید  آفتابی که از  پنجره اتاقم سرک می کشد …

همه خوب نبودن هایم را از تمامت من پاک کند و نادانی هایم را بزداید …

302

  • میثم رستمی
  • ۱
  • ۰

تعطیلات نورز 92 - 1

ز کوی یار می آید نیسم باد نوروزی  . . . . .

سلام

اول شروع سال نو شمسی رو تبریک میگم به همه ی شما

دوم امیدوارم سال و سال های خوبی را پیش رو داشته باشید

و اما بعد

امیدوارم تا اینجا تعطیلات خوش گذشته باشه؛ احتمالا تا حالا از دید و بازدید های عید فارغ شدید و حالا در حال انجام کار های عقب افتاده و برنامه ریزی برای انجام کارها در سال آینده هستید.

خوب چیز دیگه ای برای گفتن ندارم جز این غزل حافظ

  • میثم رستمی
  • ۱
  • ۰

نوروز 92 مبارک


سال نو مبارک


  • میثم رستمی
  • ۱
  • ۰

ساعات آخر 91 -2

سلام
حدود 33ساعت تا تحویل سال 92 وقت هست، برای نگاه کرده به آنچه که در این یک سال انجام دادم.
در رابطه با اتفاقاتی که در دوماه اول سال افتاد کمی براتون گفتم اما در مورد دوماه دوم سال:

خوب راستش امسال محرم چندان خوب نبود نه اینکه محرم بد باشه نه، من امسال اون فیضی رو که هر سال از محرم میبردم نبردم البته به نظر خودم نمی دونم چرا اما احساس می کنم امسال خیلی درجا زدم با این که می خواستم به خدا نزدیک تر بشم اما انگار دور تر شدم  . . .


عقد داییم شاید یکی از مهمترین اتفاقات نیمه دوم سال بود امیدوارم خوش بخت بشن

راستش چنان حال مساعدی برای نوشتن ندارم فعلا
شب خوش
  • میثم رستمی
  • ۱
  • ۰

ساعات آخر 91 -1

حالا که این مطلب رو مینویسم حدود 62 ساعت 40 دقیقه تا پایان سال 1391 ه.ش وقت هست.

دوست دارم این آخرین ساعات سال رو کمی بیشتر فکر کنم، نمی دونم چرا انسان این قدر به گذر زمان کم اهمیت میده (نه این که من اهمیت میدم). زمان تنها چیزیه که سرنوشت انسان ها در اون رشد میکنم و شکل میگیره.

سالی که گذشت با یه خاطره ی ظاهرا تلخ از سال 90 شروع شد، یه تلاش که شاید از دید مادی نتیجه ای نداشت اما حتما خدا خیری رو درش دیده بود که این تلاش ها به نتیجه نرسید، و البته با یه موضوع سر در گم کننده شاید شیرین شاید تلخ، زمان زیادی رو صرف این موضوع کردم با خیلی ها مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که به این موضوع فکر نکنم اما هنوز هم گاهی این موضوع باعث میشه تا کمی بیشتر به اعمال و رفتارم و اهدافم برای آینده فکر کنم.

تابستان 91 خاطر ه ی تلخی برای من داشت مادر بزرگ مادرم فوت کرد، نمیدونید چقدر دلم براش تنگ شده. پایان فصل دوم سال با قبول شدنم توی تغییر رشته و گرفتن مدرکم توی ویندوز سرور همراه بود.

ادامه دارد . . .

  • میثم رستمی
  • ۱
  • ۰

مادر

مادرم

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
تو فقط قول بده...
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی...!!!

  • میثم رستمی